سیمای مهندس؛ «دروغ هرچه بزرگتر، قابل باورتر» اینها را گوبلز میگفت؛ وزیر تبلیغات و اطلاعرسانی هیتلر. تاکتیکی که فاشیستهای آلمانی را سالها بر مدار قدرت حفظ کرد. قدرتی که البته دولت مستعجل بود. گوبلز رفت، هیتلر هم. ترفند شیطانی آنها اما برای فریب افکار عمومی در میان صفحات تاریخ باقی ماند.
دار و دسته هیتلر به تاریخ پیوست؛ تفکرات فاشیستی اما همچنان باقی است. گروهکهایی که در هر جامعه ناخودآگاه با الهامات و آموزههای گوبلز تئوریسین تبلیغات آلمان نازی در حال فعالیتند. کسانی که برای تخریب رقبا دستاویزی بهتر از انتشار اکاذیب و مهملات پیدا نمیکنند.
حکایت نظاممهندسی است؛ جایی که گذشته از دلسوزان و موسپیدکردههای صنف، گروهکهای فاشیستی قارچگونه در حال فعالیتند. جماعتی که کعبه آمالشان دفتر و دستک، و خدایگانشان اسکناس و دلار است. کارنامه قابل ارائهای وقتی نباشد، چارهای جز تخریب کارکنان نیست. با هر روشی شده، حتی دروغهای فاشیستی!
یکی از دلسوزان صنف «مسعود کریمی» است؛ جوان با انگیزه و پشتکاری که شبانهروز برای ارتقای معیشت جامعه مهندسی در حال تلاش است. ثمره تحرکات او را از میان لبخند رضایت اعضا میتوان دید. اقدامات مؤثر و نمایانی که در مبارزه با رانتخواری و فساد در دوران مدیریت او به انجام رسید، نُقل همه محافل مهندسی است.
کریمی سال ۹۷ به جمع کارکنان پیوست؛ از روابطعمومی شروع کرد. جایی که طبعاً خطمقدم اتصال نظاممهندسی و جامعه معزز اعضا است. شبانهروز برای تقویت اطلاعرسانی و ارتقای رسانهها تلاش کرد. رسانه اصلاً یعنی «شفافیت». نمیشود کار رسانهای کرد اما مبهم بود. همین شفافسازیها برای همین به مذاق ساکنان اتاقهای تاریک خوش نیامد.
همه میدانند فساد در تاریکی رشد خواهد کرد. برای همین اقدامات کریمی اگرچه مقبول اعضا اما برای بعضیها حسابی گران تمام شد. همانها که سالها از غفلت جامعه مهندسی کاسبیها میکرد. تکریم ارباب رجوع، نهادینه کردن فرهنگ پاسخگویی حتی در تعطیلات کرونایی و راهاندازی میز خدمت از یادگاران درخشان کریمی در روابطعمومی است.
سنگر بعدی خدمت «مدیریت گروههای تخصصی» سازمان بود. حضور مسعود کریمی آنجا نیز توانست انتظام و تنسیقی شایسه سازمان نظام مهندسان فراهم کند. اقداماتی از قبیل تهیه چارت کاری، تهیه چارت کاری، شرح وظایف و فعال کردن هرچه بیشتر واحد برای خدمترسانی به جامعه معزز اعضا.
مسعود کریمی خُردهخُرده رشد کرد. از کارمندی تا مدیریت. همین سالها بحرانیترین روزهای سازمان بود. رکود دهشتناک صنعت ساختمان همزمان با مهمان ناخواندهای به نام «کرونا» صنعت ساختمان را به احتزار برد. نظاممهندسی نیز ناگزیر از مراعات پروتکلها بسیاری از موارد از روند خدمت خارج شد.
لحظهای نمیباید خدمترسانی و پاسخگویی به اعضا متوقف میشد؛ چارهای جز راهاندازی خدمات برخط سازمان وجود نداشت. تلاش کریمی در این سالها برای تداوم خدمترسانی قابل توجه است. چه آن روزها که با راهاندازی میز خدمت در کوران کرونا برای رضایت اعضا تلاش میکرد، چه بعدها در قامت مدیر حوزه ریاست.
«کرونا» وِلکُن معامله نبود. مسعود کریمی حالا مدیر حوزه ریاست مهمترین اولویت را «برخطسازی» خدمات سازمان قرار داد. راهکاری که هم میتوانست در مبارزه با بیماری جان هزاران مهندس را نجات دهد، هم اعضای محترم را از بارها و بارها مراجعات زمانبر غیرضرور خلاص کند. رایزنی با «دفاتر پیشخوان دولت» برای خدمترسانی از آنگونه اقدامات بود.
کریمی خریدهای سازمان را سر و سامان داد. فرایندی که مطابق با تازهترین استانداردهای جهانی ISO مستندسازی و به یادگار ماند. از جمله ماجرای خرید دفاتر نمایندگی. اقدامی که میتوانست در صورت طی فرایندهای قانونی، روشمند و استاندارد، هزینههای گزاف فراوان سازمان را برای اجاره دفاتر نمایندگی یک بار برای همیشه مرتفع کند.
کریمی حالا در قامت مدیر حوزه ریاست سازمان باید اقدامات بزرگتری انجام میداد. اقداماتی که میتوانست ریلگذاری مناسبی برای تداوم خدمت در آیندهها شود. مثلاً «بازنگری قانون نظاممهندسی»؛ قانونی که حالا با گذشت ربع قرن ایرادات فراوانی دارد. بسیاری از گرفتاریهای جامعه مهندسی حالا ناشی از اشکالات قانونی است.
پنل تخصصی تشکیل شد؛ کمیپن بازنگری در قانون نظام مهندسی راه افتاد. از مرکز پژوهشها گرفته تا اعضای محترم کمیسیون عمران بهارستان دور هم جمع شدند. رایزنیهای مناسبی انجام شد. حالا پیشنویس بازنگری قانون جدید نظاممهندسی در مجلس شورای اسلامی باهمت نمایندگان در حال پیگیری و تصویب است.
قطاری که ایستاده را کسی سنگ نمیزند. نظاممهندسی به راه افتاد. حرکت پرشتاب این قطار اما برای بعضیها خوشایند نبود. قطاری که حالا در شفافترین شکل ممکن، روزآمد و آنلاین در خدمت جامعه معزز مهندسان استان تهران قرار دارد. سنگزدنها شروع شد. تخریبهای فاشیستی؛ دروغهای گوبلزی.
تواتر اکاذیب منتشره در فضای مجازی نشان از همین عصبیتها است. نان بعضیها در کار نکردن است؛ کاسبی بعضی دیگر در تاریکی. سنگ میزنند تا چراغها را خاموش کنند. بزرگتر دروغ میگویند تا روح گوبلز را شاد کنند. غافل از آنکه اوضاع تغییر کرده است. جامعه مهندسین تهران بزرگ فرهیختهتر از تصورات آنها است.